پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)

آشنایی با علم صرف، منابع، مقالات، پژوهشها، نرم افزارها و پایان نامه های صرفی

پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)

آشنایی با علم صرف، منابع، مقالات، پژوهشها، نرم افزارها و پایان نامه های صرفی

پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)
«اللهم عجّل لولیّک الفرج و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه»

مقدّمه:

فهم حدیث، مانند فهم دیگر متون ، نیازمند فهم مفردات و ترکیبات آن است. هم باید معنای واژه ها را دانست و هم باید مفهوم ترکیب و چینش ویژه آنها را در کنار هم فهمید. ما واژه ها و ترکیبهایی را که در گفتگوهای روزانه به کار می‌بریم و با آنها مقصود خود را در قالب جملاتی بیان می کنیم، مبنای انتظارها، استدلالها و احتجاجات خود قرار می دهیم.
ساخت و فهم این سخنان به دانستن واژه ها و آگاهی از جمله سازی و قواعد دستوری زبان نیاز دارد و اشخاصی که به یادگیری زبانی غیر از زبان مادری خود می پردازند، با شناخت قراردادهای پذیرفته‌شده و به کار رفته در زبان، و آشنایی با اصول و قواعد کلی و عام عقلایی حاکم بر ارتباط شفاهی، می توانند آن زبان را بیاموزند و از این طریق، ارتباط برقرار کنند.

زبان عربی که زبان حدیث نیز هست از این قاعده مستثنی نبوده و فراگیری لغتها و اصول و قواعد آن، برای فهم عبارات عربی کافی است.
 از این رو، پس از فراغت از به دست آوردن متن اصلی حدیث، باید به سراغ فهم ظاهر و مفهوم اولیه حدیث رفت؛ معنایی عرفی که قابل فهم برای مخاطبان است و بدون در نظر گرفتن قرینه های خاص و بدون تحمیل پیش‌فرضها و داوریهای قبلی، برای عموم کسانی که با زبان آشنا هستند، حاصل می شود.
 فهم این معنا در زبان عربی، به چند عامل وابسته است که نخستین آنها، آشنایی با مفردات و لغات است و ابزار اصلی این فهم، علم صرف و فقه اللغه در ادبیات و غریب ‌الحدیث در علم حدیث است.

دانش صرف

الف) صرف و فهم صحیح

زبان عربی از گروه زبانهای صرفی و غیرترکیبی است؛ یعنی برای تولید واژه های مختلف، به منظور رساندن و اِفهام معانی متفاوت یا جدید، بیشتر حرکات کلمه اصلی و مصدر را تغییر می دهند و یا یکی دو حرف بدان می افزایند، نه آنکه مانند زبان فارسی دو کلمه را با هم ترکیب کنند. برای نمونه، برای ساختن کلمه ای به معنای (نوشته)، یک حرف به (کَتَبَ) می‌افزایند و واژه (کِتاب) را می سازند و برای آنکه جای نگهداری کتاب را بیان کنند، با افزودن یکی دو حرف و تغییر شکل آن، کلمه (مَکْتَبَه) را می سازند، در حالی که در زبان فارسی دو واژه کتاب و خانه را با هم ترکیب می‌کنند. از این رو، گاه تغییر یک حرف در کلمه یا حتی حرکت و سکون آن، به تغییر معنای آن می انجامد و چون در برهه ای از عصر صدور حدیث، حرکت حروف نوشته و نِهشته نمی‌شد، توجه به شکل واژه و چگونگی تغییرات آن، بسیار مهم است و گاه اجمال آن به اختلافاتی در درک و تفسیر حدیث منجر شده است. مثال ساده زیر اهمیتحرکت و شکل واژه را نشان می‌دهد.

 امام صادق علیه السلام: إنَّ قَوْماً مِنَ النّاسِ قَلَّتْ مُداراتُهُمْ لِلنَّاسِ فَأُنِفُوا مِنْ قُرَیشٍ، وَایمُ الله ما کانَ بِأَحسابِهِمْ بَأْسٌ، وَ إنَّ قَوْماً مِنْ غَیرِ قُرَیشٍ حَسنّت مُداراتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالبَیتِ الرَّفِیع. ۱
 علامه مجلسی در مرآه العقول (أنفوا) را از باب اِفعال و به معنای «انتفاء (طرد)» یا از ثلاثی مجرد أنِفَ و مجهول، به معنای «بر دماغ او زدن» و «بیرون کردن» و یا از (الأنَفَه) به معنای «خودداری» گرفته است. وی احتمال تصحیف هم داده و آن را (فَأُلْقُوا) یا (فَنُفُوا) گرفته است. استاد غفاری، مصحّح کتاب، آن را به قرینه (أُلْحِقُوا) مجهول و از باب اِفعال دانسته است که معنای حاصل از آن مقبول تر می نماید. ترجمه حدیث چنین می شود:  

به خدا سوگند گروهی از مردم هیچ نقصی از نظر حَسَب نداشتند و از قریش بودند، اما با مردم

کمتر مدارا کردند، پس از قریش طرد شدند. و گروهی از قریش نبودند، اما چون خوب مدارا کردند به خاندان والا ملحق گشتند.
ب) صرف و یافتن معنای لغت

آشنایی با ساختار کلمه به هنگام جستجو از معنای لغوی آن نیز لازم است؛ زیرا کتب لغت عربی بر اساس حروف اصلی و مادّه کلمه مرتّب شده و تنها در دهه های اخیر برخی کتابها مانند فرهنگ لاروس بر اساس هیئت کلمه تدوین شده اند. برای مثال، یافتن ماده و حروف اصلی واژه های حدیثِ «إیاکُمْ وَ الْمُشارَّه، فَإنَّها تُورِثُ الْمَعَرَّه وَ تُظْهِرُ الْمُعْوِرَه»، جز با دارا بودن مهارتهای صرفی ممکن نیست.
 اشتباه در تشخیص درست مادّه یک کلمه گاه ما را در یافتن معنا ناکام می گذارد و به فهمی نادرست می کشاند؛ مانند این روایت منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «لا إیمانَ لِمَنْ لا یأْمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ». ۲


1.. الکافی، ج ۲، ص ۱۱۷.
2.. الکافی، ج ۲، ص ۶۶۶؛ باب حقّ الجوار.
3.. أبیض؛ تاج العروس، ج ۷، ص ۹۸.
4.. پرنده ای دریایی است؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۷۰؛ العین، ج ۵، ص ۲۳۹.
5.. به معنای شیر؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۸۶.
6.. ر. ک: الصحاح، ج ۴، ص ۱۴۵۳؛ النهایه، ج ۱، ص ۱۶۰؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۰.
7.. غشم نیز به معنای ظلم و عطف تفسیری بر آن است.
8.. الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸.
9.. نهج البلاغه، نامه ۶.


شاهد مثال ما، کلمه (بَوائِق) است. اگر این کلمه را مرکب از (ب)، (وائِق) و (ه) بدانیم، به دنبال معنای کلمه (وائق) می رویم و آن را در (وَیقَ) ۱ یا (وَأَقَ) ۲ و یا (وَوَقَ) ۳ جستجو می کنیم، حال آنکه هیچ‌ یک از اینها، معنای درست حدیث را به ما ارائه نمی دهد؛ اما اگر بدانیم (بوائقه) ، ترکیبی از (بَوائِق) و (ه) است و (بوائق)، جمع مکسّر (بائِقَه) است، به ‌راحتی به دنبال مصدر (بَوَقَ)یا (بَیقَ) می گردیم و می یابیم که تنها مصدر (بَوَقَ) وجود دارد و به معنای ظلم، شرّ، غَشْم و غوائل است. ۴
 مؤید اساسی این معنا، حدیث پیش رو است:
 عن أبی‌حمزه قال: سَمِعْتُ أَباعبدِاللَّه علیه السلام یقولُ: «اَلْمُؤمِنُ مَنْ آمَنَ جارَهُ بَوائِقَهُ». قُلْتُ: وَ ما بَوائِقُهُ؟ قال: «ظُلْمُهُ و غَشْمُهُ ۵ ». ۶
 ابوحمزه ‌گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام می فرماید: مؤمن کسی است که همسایه اش از (بوائق) او در امان باشد. گفتم: معنای (بوائق) چیست؟ فرمود: ستم و تعدی.
 نمونه دیگر دو کلمه (تَتَجَنّی) و (فَتَجَنَّ) در نامه امام علی علیه السلام خطاب به معاویه است که در آن می فرماید:
 یا معاویه، لَئِن نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَواکَ لَتَجِدَنّی أَبْرأَ النّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمانَ وَ لَتَعْلَمَنَّ أنّی کُنْتُ فی عُزْلَه عَنْهُ، إلّا أَنْ تَتَجَنّی، فَتَجَنَّ ما بَدا لَکَ، و السّلام! ۷


1.. أبیض؛ تاج العروس، ج ۷، ص ۹۸.

2.. پرنده ای دریایی است؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۷۰؛ العین، ج ۵، ص ۲۳۹.
3.. به معنای شیر؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۸۶.
4.. ر. ک: الصحاح، ج ۴، ص ۱۴۵۳؛ النهایه، ج ۱، ص ۱۶۰؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۰.
5.. غشم نیز به معنای ظلم و عطف تفسیری بر آن است.
6.. الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸.
7.. نهج البلاغه، نامه ۶.


برخی مترجمان نهج البلاغه، (فَتَجَنَّ) را فعل امر از (تجنّن) به معنای پوشیده داشتن گرفته اند و برخی فعل امر از (تجنّی) دانسته‌اند که با فعل (تتَجَنّی) هماهنگ است و ترجمه متن چنین می شود:

 ای معاویه! اگر به دیده خرد بنگری و نه دیده هوس، مرا پاک ترین کسان در [ریختن] خونِ عثمان می بینی و بی شک می دانی که من از آن به کنارم. مگر آنکه بخواهی گناهِ ناکرده را بر گردنم نهی و تهمت زنی، که در این صورت هرچه می خواهی بکن.

ج) صرف و درک زیباییها

آشنا بودن با نکات ظریف علم صرف موجب درک بهتر زیباییهای لفظی و معنوی حدیث نیز می شود. دو روایت زیر نمونه های خوبی برای این معنا هستند:

یک. در مستدرک الوسائل آمده است: رَأی رسولُ الله قَوْماً لا یزْرَعُونَ، قالَ: «ما أَنْتُمْ؟» قالُوا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلُونَ. قالَ: «لا، بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّکِلونَ». ۱
 پیامبر خدا گروهی را دید که به زراعت نمی پردازند. از آنان پرسید: «شما چه کاره هستید؟» گفتند: ما توکل پیشه‌گانیم. حضرت فرمود: «نه، شما سربارِ دیگرانید».

 رسول اکرم صلی الله علیه و آله با دو هیئت و دو کاربرد از یک ماده، یعنی وکل، چنین ریز و زیبا تفاوت ظریف توکّل و اتّکال را گوشزد کرده‌اند.

دو. امام علی علیه السلام فرمود: التَّوحِیدُ أنْ لا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَنْ لا تَتَّهِمَهُ. ۲
 توحید آن است که او (خدا) را به وهم نیاوری و عدل آن است که او را متّهم نکنی.


1.. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷، ح ۱۲۷۸۹.
2.. نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.

منبع :درسنامه فهم حدیث، عبدالهادی مسعودی، انتشارات سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، تاریخ انتشار : 1389،چاپ اول، ص 79-81.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی