پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)

آشنایی با علم صرف، منابع، مقالات، پژوهشها، نرم افزارها و پایان نامه های صرفی

پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)

آشنایی با علم صرف، منابع، مقالات، پژوهشها، نرم افزارها و پایان نامه های صرفی

پایگاه تخصصی علم صرف (Arabic Morphology)
«اللهم عجّل لولیّک الفرج و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه»

این مقاله تألیف جناب محمود سبط شیخ انصاری است که در ذیل آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی اصطلاح نحو و جدایی صرف و تصریف از آن

مقدمه
نحو دارای دو معنی گوناگون است - چنانکه ازتعاریف و کتب متقدمین و متاخرین برمی آید -. متقدمان نحات آن را درمعنایی اعم از صرف و تصریف به کاربرده اند ،چنانکه شیخ رضی درشرح شافیه گفته است : " اعلم ان التصریف جزء من اجزاء النحو بلاخلاف " . و براین معنای مصطلح کتب خویش را نوشته اند و به همین خاطرست که کتب نحوی آنان مشحون ازمطالب صرفی ،از قبیل : نسبت ،جمع ،تصغیر ،اماله و.... و مطالب تصریفی ،از قبیل :اعلال ،ادغام،ابدال و...می باشد . بلکه دربعضی از آنها از مباحث اشتقاق هم ذکری به میان آمده است . الکتاب سیبویه ،جمل زجاجی ،خصائص ابن جنی ،مفصل زمخشری نمونه هایی از کتب مهم قدمای نحات است که این گفته را اثبات می کند . شاهد دردسترس همگان بر مدعا الفیه ابن مالک می باشد که دراول آن گفته : " مقاصد النحو بها محویه " حال آنکه درآن از مباحث جمع ،نسبت ،اماله و....وابدال ،ادغام ،اعلال و غیره سخن به میان آورده است ومتاسفانه بعضی ازشراح آوردن این مطالب را به گونه ای ناهمگون توجیه کرده اند.
اما درکتب نحوی متاخرین فقط مطالب مربوط به ترکیبات زبان عربی آمده مباحث صرف و تصریف در کتابهای مربوط به هریک به طور جداگانه آورده شده است.
آنچه که مشکل می نماید تفحص متتبع نوپاست که مطالب را در چه کتابی بیابد وازکجا استخراج نماید . به علاوه کتابداران ومسئولان کتابخانه ها نیز با این مشکل رو به رو هستند.
برای حل این مشکل سعی شد تا با تتبعی هرچند ناقص تاریخ جدایی صرف و تصریف از نحو بررسی شود تا آن عزیزان و دیگران را راهگشا باشد.
البته مقداری از مطالب در شماره بیست ویکم نشریه کیهان اندیشه تحت عنوان " علوم ادبی در زبان عربی " درسال هزار و سیصد و شصت و هفت به چاپ رسیده که اکنون با تتبع بیشتر و به صورت کاملتر و گونه ای مستقل از نظر می گذرد.

قم - محمود سبط شیخ انصاری

نخست برای روشن شدن هرچه بهتر مطلب تعاریف و معانی هریک ازاصطلاحات نحو،صرف و تصریف نقل می شود:
تصریف سه اصطلاح دارد،یکی : " تحویل الاصل الواحد الی امثلة مختلفة لمعان مقصودة لاتحصل الا بها " که تقریبا  با اشتقاق صغیر مترادف است . دیگری : " التصریف علم باصول تعرف بها احوال ابنیة الکلم التی لیست باعراب " است که اعم ازتعریف آن به : " علم یبحث فیه عن احکام بنیة الکلمة العربیة و ما لحروفها من اصالة و زیادة و صحة و اعلال و شبه ذلک " می باشد .
صرف را فرموده اند : " القواعد التی یعرف بها صیغ الکلمات المفردة واحوالها مما لیس باعراب و لا بناء " / القواعد الاساسیة . همچنین گفته اند : " علم یعرف به احوال الکلم من حیث الاعلال ".
نحو را نیز چنین تعریف کرده اند : " علم یعرف به احکام الکلم العربیة افرادا و ترکیبا " و به اصطلاح دیگر: " علم یبحث فیه عن احوال اواخر الکلم اعرابا و بناء ".
چنانکه مشاهده می شود نحو هم در معنایی اعم از صرف و تصریف و هم در معنایی مباین آندو مصطلح بوده است . صرف و تصریف هم در یک اصطلاح - "احوال ابنیة الکلم التی لیست باعراب " که ابن حاجب شافیه را در آن علم نوشته - مترادفند و در اصطلاح دیگر - تحویل الاصل الواحد الی امثلة مختلفة ....- تصریف اخص از صرف بوده مترادف با اشتقاق صغیرست .
پس نحو دراصطلاح متاخرین ازادبا : "احوال اواخر الکلم اعرابا وبناء" می باشد.
بنابرین قدما در کتب نحو تمام مطالب مربوط به مفردات و ترکیبات زبان عربی را می نوشتند .اما درعین حال بعضی برآن بوده اند که مطالب مفردات را از مباحث ترکیبات جدا ساخته مستقل کنند .
از طرفی مطالب مفردات جدا نوشته می شد ازطرف دیگر مطالب ترکیبات مستقلا به تحریر کشیده می شد ،چنانکه نحات کوفه در تصریف پیشقدم بوده قبل از سیبویه مطالبی راجع به افراد ،تثنیة،جمع ،تصغیر،وقف وابتدا ،فعل وافعل و تخفیف همزه نوشته اند و پس ازآن سیبویه همه مطالب را در کتاب خود آورده است . ولی اولین کتاب مفصل و مستقلی که درتصریف نوشته شده ازابوعثمان مازنی - متوفای 248هجری - است که ابن جنی - متوفای 392هجری - شرح مفصلی به نام " المنصف " برآن دارد و خود نیز کتاب مستقلی در تصریف به نام " التصریف الملوکی " نوشته که چاپ هم شده است .
چنانکه مشاهده می شود اگرچه درتصریف کتب مستقلی نوشته شده اما کتب نحوی ،مانند : الکتاب سیبویه - متوفای 181هجری - جمل زجاجی - متوفای 337هجری - شامل مطالب تصریف هم می شود . بلکه خود ابن جنی که علاوه برشرح کتاب تصریف مازنی کتاب مستقلی در تصریف نوشته در خصائص خویش نحو را اعم از تصریف دانسته در باب القول علی النحو می نویسد : " هوانتحاء کلام العرب فی تصرفه من اعراب و غیره کالتثنیة والجمع والتحقیر والتکسیر والاضافة والنسب والترکیب وغیرذلک لیلحق من لیس من اهل اللغة العربیة باهلها ....".
ازسوی دیگر در قرن پنجم کتب مستقلی در مطالب مربوط به ترکیبات عربی نوشته می شود که می توان از جمله آنها ملحة الاعراب حریری ( 516- 446 هجری ) و عوامل المائة جرجانی - 474 هجری - را نام برد . و از قرن پنجم علم مستقلی مربوط به تراکیب زبان عربی پا به عرصه وجود می گذارد که با نام علم الاعراب از آن یاد می شود ،زمخشری در کتاب مفصل این اصطلاح را به کارگرفته می گوید : " یرون الکلام فی معظم ابواب اصول الفقه مبنیا علی علم الاعراب . 8 / 1 شرح مفصل/ ابن یعیش " و پس ازچند صفحه می نویسد : " فانشات هذا الکتاب المترجم بکتاب المفصل فی صنعة الاعراب . 17 / 1 " .اگرچه در آن از مطالب صرفی چون نسبت , تصغیر , جمع و غیره سخن به میان آورده است . علاوه بر زمخشری باخرزی نیز همین اصطلاح را به کاربرده در مورد ابن جنی گفته است : " لیس لاحد من ائمة الادب فی فتح المقفلات والمشکلات ما له و لا سیما فی علم الاعراب " . همچنین واحدی نیشابوری - متوفای 468 هجری - کتاب "الاعراب فی علم الاعراب " را نوشته است.
ولی با توجه به مطالب صرفی که درکتاب مفصل آمده آیا می توان گفت که علم الاعراب همان علم نحو نزد قدماست ؟ این مطلب راباید بررسی کرد .
آنچه باید گفت اینکه زمحشری تمام مطالب صرف را درکتاب مفصل آورده است یعنی به جرات می توان گفت : زمخشری علم اعراب را با علم نحو یکی می دانسته اگرچه شاید کسی بگوید : ممکن است مطالب صرفی رابرای تکمیل فائده نگاشته ؛ ولی مشاهده می شود این مطالب را جدا از مطالب نحوی به گونه ی مستقلی ننوشته است . به خلاف جرجانی ،حریری و واحدی که قبل از او کتب مستقلی درعلم تراکیب که همان علم الاعراب است نوشته اند .
بنابرین و باتوجه به کتاب اسرارالعربیة ابن الانباری ( 626 - 513 هجری) می توان ادعا کرد که تا اواسط قرن ششم هم حرکت مهمی در مورد این جدایی به چشم نمی خورد .
پس ازگذشت نیمه اول قرن ششم سکاکی ( 646 - 570 هجری ) در مفتاح العلوم صرف و نحو را مباین هم شمرده برای هریک کتابی جداگانه به تحریر می کشد و ابن حاجب ( 646 - 570 هجری ) که دو کتاب شافیه و کافیه را می نگارد ازعلم تراکیب تحت عنوان نحو به بحث نمی نشیند بلکه اصطلاح علم الاعراب را به کار برده در مقدمه شافیه می نویسد : " فقد التمس منی من لا تسعنی مخالفته ان الحق بمقدمتی فی الاعراب مقدمة فی التصریف .... ". وازاینجاست که علم الاعراب در قواعد مربوط به تراکیب زبان عربی به کار می رود و با اصطلاح زمخشری فرق می کند . اگرچه چنانکه گفته شد محتمل است ایشان مطالب صرفی را برای تکمیل مطالب آورده است .
اما بعد ازآنکه سکاکی کاملا صرف و نحو را جدا کرده هنوز نحویانی مانند ابن مالک (672 - 600 هجری) همه مطالب را تحت عنوان نحو نوشته گفته اند : " مقاصد النحو بها محویة " و پسرش نحو را چنین تعریف می کند : " العلم باحکام مستنبطة من استقراء کلام العرب اعنی احکام الکلم فی ذواتها او فیما یعرض لها بالترکیب ". و در قرن هشتم ابن هشام مطالب تراکیب را تحت عنوان علم الاعراب حمع کرده از مطالب صرفی سخنی به میان نمی آورد .
بنابرین مشاهده می شود که هنوزاصطلاح علم الاعراب مورد استفاده قرار می گیرد .
اما از قرن نهم به بعد اصطلاح جدید علم نحو بیشتر به جای علم الاعراب به کار رفته است , چنانکه جرجانی - متوفای 816 هجری - در تعریفات می نویسد : " نحو علم به قوانینی است که به وسیله آنها حالات تراکیب زبان عربی ازاعراب و بنا شناخته می شود " و در یکی ازشروح کافیه که درسال 836 هجری به پایان رسیده آمده است " نحو علم به اصولی است که به وسیله آن حالات آخر کلمات عربی از نظر اعراب و بنا شناخته می شود " و کافیجی - متوفای 879 - هجری در شرح قواعد الاعراب نحو را چنین تعریف می کند : " علم باصول یعرف بها احوال اواخر الکلم من جهة الاعراب و البناء " وجامی درشرح کافیه ابن حاجب که درسال 897 به پایان رسیده می گوید : " غرض از تدوین علم نحو شناساندن احوال آخر کلمات در ترکیب به کسی است که لغت عرب را تتبع نکرده احکام آن را نمی داند"و سیوطی درشرح الفیه می نویسد : " والمراد به (النحو) المرادف لقولنا علم العربیة .....لا ما یقابل التصریف ".
اینها به خوبی نشان می دهد که از قرن نهم به بعد علم ترکیبات به طور کامل ازعلم مفردات جدا گشته هریک  مستقلا بحث می شود .
بنابرین بعد از جمع بندی مطالب می توان گفت :
تا اواخر قرن چهارم به جز موارد نادر - تمام مطالب را یکجا تحت عنوان نحو می نوشته اند .
اواخر قرن چهارم  مطالب تراکیب مقداری جدا شده افرادی چون جرجانی و حریری کتابهایی مانند : عوامل المائة و ملحة الاعراب را نوشته اند . و در مورد مفردات  افرادی چون مازنی و ابن جنی مطالب مستقلی نوشته اند .
سکاکی در اوائل قرن هفتم - حدود سه قرن بعد از مازنی , ابن جنی , جرجانی و حریری - مطالب مفردات را تحت عنوان " صرف " و مطالب تراکیب را تحت عنوان " نحو " جدا ساخته است . ولی نزد اکثر نحویان تا قرن هشتم - صد سال بعد از سکاکی - مطالب تراکیب عنوان علم الاعراب راداشته اند .
ازقرن نهم اصطلاح جدید نحو به گونه ی عمومی به کار گرفته شده است .

و الحمد لله  رب العالمین

  قم - محرم 1417 هجری قمری

محمود سبط شیخ انصاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی